هنوز هم در کوچه های خلوت عاشقی ، در میان سکوت
بوسه هایمان زندگی می کنم
شاید رهگذری مژده ای از رویای ماندگار و عشق جاودانه ام ، به همراه بیاورد .
بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ،
بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ،
بوسه آتش می زند بر جسم و جان ،
بوسه یعنی عشق من با من بمان
با عشق دوست ماند و با يار بيقراري /
از دوست درد ماند و از يار يادگاري . . .
تو صميمي تر از آني که دلم ميپنداشت /
دل تو با همه آينه ها نسبت داشت
تو همان ساده سرسبز نجيبي که /
خدا در ميان دل پاکت ، صدف آينه کاشت . . .
کاش پرده ميدانست تا زماني که پنجره باز است ، فرصت پرواز دارد . . .
تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز
چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،
به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن
دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی
مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست
و غمــت سـهم ِ مــن!