دل هیچکس نمیسوزد به حال غمناکم /
مگر سوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم
خوشحالم که بردم، چون کسی را از دست دادم
که دوستم نداشت،
خوشحالم که باختی،
چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت
میروم تا در غبار غم فراموشت کنم،
سر در آغوش پشیمانی گذارم
تا تو را ای امید آتشین با گریه خاموش کنم
دیشب در جاده ی سکوت در ایستگاه عشق هر چه منتظر ماندم کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد
و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم
چو گل های شقایق داغدارم /
بیا پروانه شو بنشین کنارمبشو مرهم به زخم قلبم ای دوست /
که خنجر خورده ی این روزگارم
دلم بهانه میکند طلوع دیدن تورا ،
تا به کجا دلم کشد حسرت دیدار تورا.